خودمانی

خودمانی

۳۶ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است

خبرگزاری تسنیم: سازندگان بازی‌های رایانه‌ای در طراحی داستان‌ها و عناصر مختلف این بازی‌ها، از بن‌مایه‌های خیالی و واقعی بهره می‌برند، آنها با قرار دادن این بن‌مایه‌ها به عنوان پس زمینه، سعی می‌کنند تا روایتی مجذوب‌کننده را در اختیار کاربران قرار دهند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از مرکز بازی و پویانمایی سراج، یکی از پر مخاطب‌ترین جنبه‌هایی که در بازی‌های رایانه‌ای مطرح می شود، پرداخت این بازی‌ها به دنیای ماوراطبیعه و نیروهای مافوق بشری است. در بیشتر بازی‌های رایانه‌ای، کاربران می توانند با استفاده از جادو به مبارزه با دشمنانشان بپردازند یا اینکه به گروه جادویی خاصی بپیوندند و از طریق این گروه، به ابزارها و روش‌های قدرتمند‌تر دست یابند.

تقریباً در تمامی بازی‌ها، حتی بازی‌هایی که شخصیت اصلی در آنها یک جادوگر نیست گروه‌های جادویی حضور دارند و کاربران با نفرین‌ها و طلسم‌های جادویی مختلفی روبر می‌شوند که باید به کمک راهنمایی‌هایی که از جادوگران دیگر در بازی می‌گیرند به مبارزه با این طلسم‌ها و نفرین‌ها بپردازند.

سازندگان بازی برای طراحی شخصیت‌های جادوگران و نمادها و طلسم‌هایی که آنها به کار می‌برند، معمولا از نمادها و اصطلاحاتی استفاده می‌کنند که در قرون وسطی به عنوان جادوی سیاه به کار برده می‌شدند، این نمادها و تفکرات به خاطر قدیمی و تاریخی بودنشان حس جادویی، مرموز و قدرتمند بودن را به خوبی به کاربران انتقال می‌دهند.

اما در میان این استفاده از آیین‌ها و نماد‌های قدیمی برای نمایش جادو و جادوگری، آیین‌ها و نمادهایی نیز وجود دارند که نه به منظور افزایش حس رمزآلود بودن و جذابیت بازی بلکه برای تبلیغ و ترویج آیینی خاص از آنها استفاده می شود. در این خصوص، محتمل است که برخی سازندگان بازی، خودشان به این آیین‌های خاص اعتقاد داشته باشند و یا اینکه فقط در ازای دریافت پول حاضر شوند این تفکرات خاص را در بازی خودشان گنجانده و آن را ترویج دهند.

یکی از تفکراتی که به طور خاص در میان بازی‌های رایانه‌ای حضور دارد و تقریبا می توان گفت که سرلوحه داستان بیشتر آنها به شمار می‌رود، تفکرات و آیین‌های شیطان‌پرستی و مبارزه با خداوند است. در این بازی‌ها معمولا انسان به عنوان موجودی قدرتمند و بر حق معرفی می‌شود که به دنبال آزادی و نجات نسل خود است و در این راه مجبور است با فرشتگان و خداوند در کنار شیاطین مبارزه کند.

در بیشتر این بازی‌ها، انسان به تنهایی  باید با هر دو جبهه شیاطین و فرشتگان مبارزه کند و هیچ یار و یاوری به غیر از نسل خود ندارد. در برخی موارد حتی دو جبهه فرشتگان و شیاطین با یکدیگر هم پیمان می‌شوند و به مبارزه با انسان می‌پردازند و با کمک یکدیگر سعی می‌کنند تا انسان را از میان بردارند اما انسان به رغم داشتن نیروهای ماوراطبیعی و جادویی قدرتمند موفق می‌شود تا تمامی نیروهایی را که بر علیه او ایستاده‌اند را از بین ببرد و به زندگی ادامه دهد.

این تفکرات که ناشی از خود بنیان پنداشتن انسان و وجود نیرویی خاص در جسم او است، مربوط به جادویی دانستن سرشت انسان است که باعث می‌شود انسان‌ها بتوانند به راحتی نیروهای مافوق طبیعی خودشان را به کار برند و به مبارزه با موجودات دیگر بپردازند.

یکی از مهم‌ترین شخصیت‌هایی که باعث شده تا این تفکرات در میان جوامع انسانی شکل بگیرد و حتی مورد استفاده نیز قرار بگیرد، فردی به نام «آلیستر کرولی(Aleister Crowley)» است که به عنوان شرورترین مرد جهان   شناخته می‌شود. نام اصلی کرولی «ادوارد الکساندر کرولی(Edward Alexander Crowley)» است که در دوازدهم اکتبر 1875 در وارویکشایر(Warwickshire)  انگستان به دنیا آمد. کرولی در خانواده اشرافی انگلیسی به دنیا آمد و پدر او «ادوارد کرولی» نام داشت که فردی مسیحی بود و به شدت به اعتقاداتش پایبند بود.

کرولی پدر، یکی از اعضای اصلی فرقه مذهبی مسیحی «برادران(Brothers)» بود. این فرقه مسیحی معتقد است که تنها یک پیامبر راستین وجود دارد و آن مسیح (ع) است. این فرقه به زیر گروه‌های فرعی «اپن برترن(Open Brethren)» و «اکسکلوسیو برترن(Exclusive Brethren)» تقسیم می‌شود. در زیرگروه اپن برترن، اعضا، اعتقاد دارند که تمامی انسان‌ها مساوی هستند و خداوند آنها را برای پرستش خودش آفریده و آنها در شکل یک گروه و با توجه به نصایح انجیل و فرموده‌های مسیح به پرستش خداوند می‌پردازند اما در زیرگروه اکسکلوسیوز برترن، اعضا، بر برتری قوانین انجیل بر تمامی قوانین موجود در جوامع انسانی اعتقاد دارند و باور دارند که فقط آنها هستند که راه رسیدن به رستگاری را می دانند و این وظیفه الهی است که دیگران را به این رستگاری برسانند، حتی اگر خودشان نخواهند.

بر خلاف زیر گروه اپن برترن که معتقد هستند تمام مسیحیان دارای یک مرتبه هستند و هیچ رهبری میان خودشان بر نمی‌گزینند، گروه اکسکلوسیو برترن میان اعضایشان مراتب مختلفی را قرار می دهند و بلند مرتبه‌ترین عضو به عنوان رهبر مذهبی گروه انتخاب می شود. هر دو زیر گروه معتقد هستند که مسیح، ناجی بشر است و انسان‌ها برای رسیدن به رستگاری باید به مسیحیت بپیوندند و در قالب گروه‌های مذهبی وارد اجتماعات شده و مردم را به مسیحیت دعوت کنند.

کرولی پدر، عضو زیر گروه اکسکلوسیو برترن بود و با پوشیدن لباس‌های کشیشان به روستاها و شهرهای اطراف محل زندگی‌اش می‌رفت و مردم را به مسیحیت فرا می‌خواند. او در این سفرهایش پسرش کرولی را نیز می‌برد و تلاش زیادی می‌کرد تا کرولی را به آیین مسیحیت بکشاند. کرولی پدر، هر روز عصر مراسم خواندن دعا از روی انجیل را داخل خانه برگزار می‌کرد و پسرش را مجبور می‌کرد تا در تمامی این مراسم‌ها شرکت کند. بر خلاف اصرارهای پدر، کرولی هیچ علاقه‌ای به شرکت در این مراسم مذهبی نداشت و تا آنجا که می‌توانست سعی می‌کرد در این مراسم شرکت نکند. برخی از تاریخ‌نویسان بر این باورند که یکی از دلایل تنفر آلیستر کرولی از مذهب، همین اصرارهای پدرش در شرکت دادن او در این مراسم مذهبی بوده است.

پس از مرگ کرولی پدر، بر اثر سرطان زبان، مسئولیت نگهداری از کرولی بر عهده مادرش افتاد. کرولی در آن زمان 11 سال داشت و در این سال، رفتارها و آزمایشات خشونت‌بارش را شروع کرد. مادر کرولی «امیلی برتا بیشاپ(Emily Bertha Bishop)» نام داشت و مانند پدرش فردی مذهبی و عضو گروه برادران بود. کرولی رابطه مناسبی با مادرش نداشت و معمولا سعی می‌کرد کمتر با او در ارتباط باشد. مادر کرولی نیز از رفتارهای خشونت آمیز پسرش وحشت داشت و همواره از کرولی با نام «هیولا» یاد می‌کرد.

کرولی علاقه زیادی به خواندن کتاب‌های جادویی به خصوص طلسم‌ها و نفرین‌های سیاه داشت و همیشه به تمرین درباره این طلسم‌ها می‌پرداخت. کرولی در یکی از آزمایشات سعی داشت تا باور سخت‌جان بودن گربه را امتحان کند. بر اساس باورهای قدیمی گفته می شود که گربه دارای 9 جان است و اگر کسی بخواهد یک گربه را بکشد، باید 9 بار آن را بکشد. کرولی بر اساس این باور یک گربه را به 9 روش مختلف می‌کشد. او ابتدا گردن گربه را می‌شکند و سپس سوزن‌هایی را داخل بدن او می‌کند، سپس او را داخل چاه آب می‌اندازد تا غرق شود و پس از بیرون آوردنش با چکش بدن او را له می‌کند و بدن گربه را از پشت بام به حیاط می‌اندازد.

او بدن گربه را از گردن به درخت آویزان می کند و به کمک چاقو آن را تکه تکه می‌کند و سپس آن را آتش می زند و باقی مانده را در زمین خاک می‌کند. کرولی با انجام این کارها به این نتیجه می‌رسد که گربه مطمئنا مرده است. این رفتارها و آزمایشات خشونت بار کرولی باعث شد که مادرش از او وحشت داشته باشد و از او فاصله بگیرد. تنها شدن کرولی باعث شد که او بیشتر به سمت جادو‌های سیاه گرایش پیدا کند.

در کنار علاقه شدید کرولی به طلسم‌ها و نفرین‌های تاریک، کرولی علاقه زیادی به زجر کشیدن و تنبیه شدن داشت و ترجیح می‌داد یک زن زیبا او را شلاق بزند. تمایلات انحرافی کرولی باعث شد که در سن 15 سالگی با یکی از خدمتکاران زن خانه، رابطه جنسی داشته باشد و او را مجبور کند تا کرولی را شلاق بزند. رفتار‌های جنسی خاص کرولی و آزمایشات وحشیانه‌ای که انجام می‌داد با گذشت زمان باعث شد تا نام کرولی به عنوان یکی از جادوگران سیاه مطرح شود و از آنجا که مادرش او را با نام هیولا صدا می‌کرد پس از مدتی کرولی با نام «هیولای The Beast666)666)» خوانده شود.

عدد 666 نمادی از جادوی سیاه و شیطان است که به خاطر رفتارها و جادوهای سیاهی که کرولی به کار می‌برد، به او نسبت داده شد. کرولی پس از مرگ مادرش تمام ثروت خانوادگی‌اش را صرف مطالعات و تحقیقات درباره جادوهای سیاه(Black Magic) و آزمایشات وحشیانه کرد و به برگزاری مراسم پرستش شیاطین پرداخت. در این مراسم او با پوشیدن لباس مخصوص به دعا خوانی و احضار ارواح می‌پرداخت و با این روش توانست یک فرقه مذهبی راه اندازی کند.

در سال 1898، کرولی سفرهای دور دنیای خودش را آغاز کرد تا نظیر پدرش به تبلیغ آیین خود بپردازد. او در این سفرها با مردی به نام «جورج سسیل جونز(George Cecil Jones)» ملاقات کرد. جونز یکی از اعضای فرقه مذهبی «گلدن دان(Golden Dawn)» بود که پس از آشنایی با کرولی، او را با فرقه خودش آشنا کرد. کرولی که شیفته جادوها و عناصر ماورالطبیعه بود، خیلی زود به فرقه گلدن دان علاقه‌مند شد و حتی برخی از آموزه‌های آن را نیز تغییر داد.

فرقه گلدن دان فرقه‌ای نیمه مذهبی است که اعتقاد به وجود جادو در درون انسان دارد. در این فرقه که پایه‌های فکری آن بر اساس تفکرات «ماسونی(Masonic)» پایه‌ریزی شده است، اعتقاد به وجود و فرمانروایی نیروهای مافوق طبیعی و جادویی دارد که این نیروها در واقع خالقان و مالکان دنیا هستند و به همین خاطر، اعضای فرقه به تمرین جادو برای فعال کردن این نیروها مبادرت می‌کردند.

فرقه گلدن دان به خاطر ریشه داشتن در خانواده‌های اشرافی انگلیسی از قدرت و ثروت خوبی برخوردار بود و به همین دلیل منابع بسیاری برای تحقیق و مطالعه در اختیار اعضایش قرار داشت. کرولی با عضویت در این گروه، افکار خودش را بیشتر تقویت کرد و حتی برخی از نظراتش را هم در اختیار گلدن دان گذاشت و فرقه پس از بررسی‌های متعدد، برخی از این نظرات کرولی را به عنوان شناخت‌هایی جدید از دنیا و نیروهای جادویی وارد آموزه‌های فرقه کرد.

در سال 1907 کرولی به طور جدی مباحث جادوی سیاه و شیطان را مورد مطالعه قرار داد و بیان کرد که آرامشی که در نزد شیطان بدست می‌آورد در هیچ جای دیگری نمی یابد، از این رو به جای آنکه خداوند را بپرستد به پرستش و شناخت شیطان پرداخت. بعدها کرولی شیطان را به عنوان دوستی صمیمی یاد می‌کرد. کرولی به کمک تجربیاتی که در گروه گلدن دان بدست آورده بود و با جمع آوری تمامی اطلاعات مربوط به جادو، فرقه‌ای مذهبی به نام «تلما(Thelema)» را پایه‌گذاری کرد.

تلما یک آیین مذهبی است که ایده‌هایش ترکیبی از ایده‌های آیین‌های «اکالتیسم(Ocultism)»، «یوگا(Yoga)»  و «کابالا(Kabbalah)» می‌باشد.

در این آیین، سه خدا وجود دارد که هرکدام به نحوی سرنوشت دنیا و انسان را رقم می‌زنند و براساس اعتقادات این آیین، انسان‌ها برای رسیدن به رستگاری باید به پرستش جادو و نیروهای درونی خود روی آورند. سه خدای تلما برگرفته شده از سه خدای مصری و کابالا به نام های «نویت(Nuit)»، «هادیت(Hadit)» و «را-هور-خویت(Ra-Hoor-Khuit)»  هستند. این سه خدا به کمک جادو بر دنیا حکومت می‌کنند و انسان‌هایی را به عنوان نماینده خودشان انتخاب کرده و با واگذار کردن نیروهای جادویی به آنها کمک می کنند تا دیگر انسان‌ها را در راه رسیدن به رستگاری هدایت کنند.

کرولی با تاسیس این مذهب، توانست پیروان بسیاری در نقاط مختلف جهان بدست آورد. کرولی معتقد بود که ارواح از او محافظت می‌کنند و برای همین بدون اینکه از چیزی بترسد به تبلیغ مذهب جدیدش می‌پرداخت و با نوشتن کتاب‌ها و سخنرانی‌های مختلف سعی می‌کرد تا افراد بیشتری را به دین خودش بکشاند. پس از مدتی، کرولی شروع به انجام آزمایشات مختلفی برای رفتن به دنیای ارواح و گرفتن نیروهای جادویی بیشتری کرد.

اولین اقدام کرولی برای رسیدن به دنیای ارواح، استفاده از حشیش و مواد مخدر قدرتمند بود تا به این وسیله، بتواند با دنیای جادویی و مردگان تماس حاصل کند. کرولی به خاطر مصرف زیاد مواد مخدر به تدریج به اعتیاد شدید دچار شد. او که به خاطر مصرف زیاد مواد مخدر به شدت مریض شده بود، سعی کرد تا راه تازه‌ای برای ارتباط با دنیای مردگان و انجام مراسم جادویی مختلف پیدا کند.در همین زمان بود که کرولی با فرقه «اردو تمپلی اورینتیس(Ordo Templi Orientis)»  آشنا شد.

این فرقه به اصطلاح مذهبی نیز به تمرین طلسم‌ها و جادو‌های مختلف می‌پرداخت اما بر خلاف فرقه‌های دیگر، مراسم آیینی‌شان به شکلی خاص برگزار می‌شد. در این فرقه، افراد برای رسیدن به دنیای ارواح و یا به دست گرفتن نیروهای جادویی می‌بایستی با زنی هم سطح خود رابطه جنسی برقرار می‌کردند و از این طریق به نیروهای عرفانی و جادویی می‌رسیدند. در این فرقه در اصطلاح به این رابطه جنسی «جادوی سکس(Sex Magic)»  اطلاق می‌شود. اعضای فرقه بر این باورند که آنها با انجام رابطه جنسی با زنی هم‌سطح خود می‌توانند دانش و فهم خود را افزایش دهند و از این طریق به درجات بالاتری از عرفان و خودشناسی برسند.

کرولی با عضویت در این گروه، آموزه‌ها و مراسم این فرقه را وارد مذهب خودش تلما کرد و حتی در برخی موارد آیین‌هایی جدید در بحث سکس مجیک ارائه کرد. کرولی که از نظر جنسی یک آزارخواه (مازوخیست(Masochist)) به شمار می‌رفت و علاقه زیادی به کشیدن درد داشت، همجنسگرایی و مازوخیسم را نیز به آیین سکس مجیک اضافه کرد. کرولی در مراسم سکس مجیک همیشه همراه یک مرد به این عمل می‌پرداخت و دیگران را نیز به این کار تشویق می‌کرد. کرولی 3 روش جدید را به سکس مجیک اضافه کرد. روش اول همان روش ابتدایی فرقه اردو بود که در آن یک مرد و زن هم‌سطح با یکدیگر رابطه جنسی برقرار می‌کردند تا به دنیای ارواح راه بیابند. در روش دوم و سوم که کرولی آنها را به وجود آورد، افراد می توانستند با خودارضایی و یا همجنس‌گرایی، مراسم سکس مجیک را به جا آورند و از این طریق به دنبال رسیدن به مراتب بالاتری از جادو و عرفان باشند.

کرولی در کنار علاقه خاصش به سکس و جادو، علاقه زیادی به شعر گفتن و داستان‌سرایی داشت. همچنین کرولی بیشتر وقتش را در سفرهایی به دور دنیا می‌گذراند. اما همیشه بیان می‌داشت که در سفرهایش می‌تواند به عرفان‌های تازه‌ای بر بخورد و این سفرها در درک بیشتر او نسبت به جادو و طلسم‌ها تاثیر مستقیمی دارد. کرولی به خاطر مصرف بیش از اندازه مواد مخدر، دچار سرطان شد و همچنین به خاطر داشتن سکس‌های متعدد در مراسم سکس مجیک به بیماری «گنرهیا(Gonorhea)»  مبتلا گردید. کرولی اواخر عمرش را در  شهر «آستون کلینتون(Aston Clinton)»  واقع در انگلستان گذراند.

او به خاطر بیماری‌های متعددی که داشت دیگر نمی‌توانست در مراسم مختلف شرکت کند و فقط به نگارش کتاب‌های به اصطلاح مذهبی می‌پرداخت. کرولی در کتاب‌هایش تجارب مختلفش در طول زندگی را توصیف کرده و مردم را به گروه‌های مختلف تقسیم‌بندی کرده است. او در کتاب‌هایش به توصیف کتاب‌های مقدس دیگر نظیر قرآن پرداخته و آنها را بیان کننده بخشی از واقعیت معرفی می‌کند! کرولی درباره قوم یهود بیان داشته که: "یهودیان قومی ستم دیده و باهوش هستند که ستمی که بر آنها وارد شده باعث قدرتمند‌تر شدن آنها گشته است. حالا آنها حقیقت دنیا را می‌دانند." کرولی آخرین سال‌های عمرش را در خانه‌ای کوچک به سر برد و در  انتها در سن 72 سالگی در 1 دسامبر 1947 بر اثر بیماری‌هایش مرد.

پس از مرگ کرولی، مذهب تلما و دیگر فرقه‌هایی که کرولی در شکل‌دهی افکار و مراسم آنها نقش به‌سزایی داشت به فعالیتهای خود ادامه دادند و تا به امروز افراد بسیاری به این فرقه‌ها پیوسته‌اند و مراسم جادویی را برگزار می‌کنند. شعرها و افکار مختلف کرولی در آثار هنری، محصولات فرهنگی و به خصوص، بازی‌های رایانه‌ای مختلف مورد استفاده قرار گرفته است. بسیاری از پیروان فرقه‌های شیطان پرستی، افکار کرولی را مورد تایید قرار می‌دهند و او را جانشین «الیفاس لیوای(Eliphas levy)» معرفی می‌کنند. کرولی خودش نیز اعتقاد داشت که او الیفاس است که دوباره متولد شده، چرا که لیوای درست در زمان تولد کرولی فوت کرد و بسیاری بر این اعتقادند که روح لیوای در کالبد کرولی دوباره زنده شده است.

الیفاس لیوای یکی از آخرین «تمپلار(Templar)» های معبد به شمار می‌رود و کسی است که «بافومت(Baphomet)» را به شهرت رسانده است. تمپلارها اولین فرقه‌ای هستند که برای اولین بار، در میانه جنگ‌های صلیبی به وجود آمدند و نماد پرستش‌شان موجودی به نام بافومت بود.بافومت موجودی عجیب الخلقه است که دارای سر یک بز و بدنش ترکیبی از بدن مرد و زن است. لیوای، اولین کسی بود که پس از اختراع بافومت، تصویری مدرن از این موجود خیالی را به تصویر کشید تا پرستش این موجود شیطانی برای پیروانش قابل تصور‌تر شود. بافومت، امروزه به عنوان نمادی از خداوند (شیطان اعظم از دید شیطان پرستان) به کار برده می شود و تمپلارها معتقد هستند که سرنوشت دنیا به دستان این موجود عجیب است.

پس از طراحی بافومت توسط لیوای، کاربرد بافومت میان فرقه‌های مختلف افزایش یافت و تقریبا نماد آن به عنوان نمادی مشترک میان تمامی فرقه‌های شیطان پرستی مطرح شد. کرولی نیز از این نماد به عنوان خداوند جادو استفاده می‌کرد و در تمامی مراسم‌هایش مجسمه بافومت را به عنوان ناظر بر اعمالش با خود می‌برد. کرولی از آنجا که خود را لیوای دوم می‌دانست همیشه سعی می‌کرد ارادت ویژه خودش را به بافومت نشان دهد.

کرولی به خاطر تاثیراتی که در جهان در قالب فرقه‌های مختلف گذاشته از شهرت بالایی برخوردار است و این شهرت باعث شده تا افکارش در میان پیروانش ستوده شود، از این رو بسیاری از طرفدارانش، افکار و نمادهای او را در آثارشان به کار می‌برند. متعاقبا امروزه افکار و مفاهیم کرولی درباره جادو و شیطان‌پرستی به طور خاص در بازی‌های رایانه‌ای نیز به کار برده می‌شوند. حتی در برخی بازی‌ها، شخصیت آلیستر کرولی به عنوان یکی از شخصیت‌های مطرح شیطان پرستی یا جادوگری معرفی می شود. به عنوان مثال، می توان به سری بازی «شین مگامی تنسی(Shin Megami Tensei)» اشاره کرد که در آن شخصیت جادوگری به نام آلیستر کرولی معرفی می شود که به عنوان جادوگری قدرتمند در سر راه شخصیت‌های اصلی قرار می‌گیرد. شخصیت طراحی شده کرولی در این بازی به بیان افکار کرولی می‌پردازد و به شکلی، نوعی تبلیغ برای کرولی به شمار می‌رود.

کرولی همچنین در سری بازی «پرسونا(Persona)»  نیز حضور داشت و در آنجا هم به عنوان فردی روشنفکر و جادوگر، نمایش داده می‌شد. در کنار حضور شخصیت کرولی در بازی‌های رایانه‌ای، نمادهایی که وی برای مراسمش از آنها استفاده می‌کرد نیز به خاطر پرطرفدار بودنشان در برخی بازی‌های رایانه‌ای مورد استفاده قرار می‌گیرند. مهمترین نمادی که کرولی در معرفی کردن آن بیشترین تلاش را می کرد، نماد بافومت بود. کرولی در کنار دیگران باور داشت که او جانشین لیوای است، به همین خاطر همانند لیوای سعی داشت تا استفاده از نماد بافومت را در جامعه افزایش دهد.

به همین دلیل طرفداران او نیز از نماد بافومت در بازی‌ها و سریال‌های تلویزیونی استفاده می‌کنند. نماد بافومت به عنوان خداوند جادو در بازی‌های «دویل سوروایور(Devil Survivor)» و «بایندینگ آیزک(The Binding Isaac)» استفاده شد.همچنین نماد «پنتاگرام(Pentagram)» که ستاره‌ای پنج پر است به عنوان یکی از نمادهایی که کرولی در مراسمش استفاده می‌کرد حضور پر رنگی در بازی‌های رایانه‌ای به عنوان نمادی از قدرت و جادو دارد.به طور مثال این نماد در بازی‌هایی مانند «جریکو(Jericho)»، «گیلد وارز(Guild Wars)»، «یستردی(Yesterday)» و «ومپایرز(Vampires)» به عنوان نمادی از قدرت و جادو به کار برده شده است.

کرولی فقط به شکل نمادین در بازی ها حضور نداشت بلکه بسیاری از تفکراتش به عنوان پس زمینه داستانی بازی‌ها به کار برده شدند. به طور مثال می‌‌توان به سری بازی «لگیسی آف کین(Legacy of Kain)» اشاره کرد که به طور کلی بر اساس تفکرات کرولی طراحی شده بودند. طراحان بازی از طرفداران کرولی به شمار می‌رفتند که پیروان مذهب او نیز بودند آنها بازی خودشان را با تکه کلام‌های کرولی آغاز می‌کنند و کلیت بازی را بر اساس تفکرات کرولی طراحی می‌کنند. در دموی ابتدایی بازی، جملاتی به رنگ خون به نمایش درآورده می‌شوند که کرولی در آغاز مراسم جادویی‌اش به کار می‌برده است، این جملات به این معنی هستند:

"قانونی بسیار مهم در آفرینش جهان وجود دارد، زمانی که قرار است دنیایی جدید به وجود آید تمام جهان قبلی در ازای یک کلمه، آغشته به خون خواهد شد."

در بازی کاربران در نقش خون آشامان قرار می‌گیرند و با مبارزه با انسان‌ها به خصوص افراد مذهبی، سعی دارند تا دنیا را نجات دهند در حالی که مذهب و پیروان خداوند بیهوده در تلاش‌ هستند تا قوانین خودشان را اجرا کنند و هیچ اهمیتی به زجر و نابودی دیگران نمی‌دهند. کاراکتر اصلی که نامش «رازیل(Raziel)»  است به کمک جادو و نیروهای ماورالطبیعه به مبارزه با انسانها و موجودات جادویی می‌پردازد و سعی دارد تا دنیا را نجات دهد. نام کاراکترهای بازی از مذهب کرولی تلما گرفته شده و از آنجا که تلما از کابالای یهودیت الهام گرفته شده است، اسامی کاراکترها بسیار شبیه به اسامی فرشتگان نام برده شده در کابالا است. به طور مثال رازیل در مکتب کابالا نام فرشته اسرار است که از تمام اسرار جهان محافظت می کند.

همینطور در سری بازی «الدر اسکرولز(Elder Scrolls)» تفکرات کرولی در به کارگیری جادو و برپایی مراسم شیطان‌پرستی به کار برده شده است. در این بازی، گروهی مذهبی با نام «میتیک دان(Mythic Dawn)» حضور دارد که تفکراتی شبیه به فرقه مذهبی گلدن دان کرولی دارند. حتی نماد این گروه در بازی هم به نماد گلدن دان نزدیک است. میتیک دان در بازی سعی دارند تا شیطان را به جهان انسانها بیاورند و از این طریق به جادو و رستگاری برسند روشی که کرولی و پیروانش به آن می‌پرداختند. آنها اعتقاد داشتند که بر شیطان ظلم شده و او باید آزاد شود و سرنوشت و رستگاری انسان‌ها در دستان او است، همانطور که کرولی در مراسمش از آرامش و قدرت شیطان برای پیروانش صحبت می‌کرد.

کرولی یکی از تاثیرگذارترین شخصیت‌ها در مسائل مربوط به جادو و شیطان پرستی در تاریخ بشر است. نمادها و تفکرات کرولی در بیشتر سریال‌های تلویزیونی امریکایی مورد استفاده قرار می‌گیرند سریال‌هایی از قبیل «سوپرنچرال(Super Natural)» که در آن کرولی به عنوان یک شیطان قدرتمند معرفی می‌شود که دارای شخصیتی دانا و پر نفوذ است. در این سریال نیز همانند بازی‌ها، آلیستر کرولی به عنوان فردی نامیرا و قدرتمند معرفی می‌شود که سعی دارد انسان‌ها را به رستگاری برساند. فرقه‌ها و مذاهبی که کرولی در شکل‌گیری آنها نقش داشته هنوز وجود دارند و به تبلیغ تفکرات خود می‌پردازند. استفاده از تفکرات کرولی در بازی‌های رایانه‌ای هنوز ادامه دارد و در آینده احتمال آن است که بازی‌های بیشتری نیز با تفکرات کرولی به بازار عرضه شوند.

ویژه‌نامه اینترنتی «گناه نابخشودنی» پرونده‌ای است برای اشتباهات، خسارت‌ها و هزینه‌هایی که سران و عاملان فتنه ۸۸ در طول هشت‌ماهه خرداد تا دی آن سال بر مردم و کشورمان تحمیل کردند. در این پرونده که با محوریت بیانات امام خامنه‌ای تدوین شده است، هشت گناه عمده نامزدهای ناکام انتخابات و هوادارانشان بررسی و بیانات رهبر انقلاب نیز به‌صورت متن و صوت به آن ضمیمه شده است.

«توفان به روایت نوح» بخش دیگری از این ویژه‌نامه است که به مرور تدبیرهای رهبر انقلاب در مهار فتنه پیچیده سال ۸۸ می‌پردازد. بخش دیگری از این ویژه‌نامه نیز کارنامه دشمنان، ساکتان فتنه، عمارها و رسانه‌های داخلی و خارجی را در فتنه ۸۸ بازخوانی و مرور می‌کند.

علاقه مندان می توانند برای استفاده از این ویژه نامه؛ از این لینک استفاده کنند.

آینده پژوهی رسانه ها

کلیپ زیر از پرونده درآمدی بر آینده پژوهی رسانه ها و ساخت اجتماعی پایگاه پژوهشی تحلیلی راهبردی هست که به زودی بر روی این پایگاه منتشر خواهد شد.

منتظر پیشنهادات و انتقادات و نظرات دوستان هستیم.

آسیب شناسی اخلاقی تشکل

فایل پیوست برخی از موارد آسیب و آفات اخلاقی است که تشکیلات دانشجویی را تهدید می کند و ما براساس استقراء آن ها را برمی شمریم. بدیهی است امکان افزودن و تکمیل بحث وجود دارد و از آن مهم تر امکان و بلکه وجوب عمل.

مهدی همازاده

دریافت

سرگرم آموزی

سرگرم آموزی یا educaintment نگاهی نو به فرایند سرگرمی است. این نگاه علاوه بر به رسمیت شناختن این حوزه و ارائه تعریف و نظریه، به دنبال ارائه راهکار برای استفاده آموزشی از سرگرمی است. این نگاه از زاویه آموزش به سرگرمی نگاه می کند و نه بالعکس. به همین دلیل اصالت و اهمیت با آموزش است.

ادبیات سرگرم آموزی از دهه ۹۰ میلادی و سالهای ابتدایی دهه اول قرن حاضر در دانشگاه های جهان متولد شده است. البته خود سرگرم آموزی پیشینه بسیاری دارد. این مطالعات به دنبال بررسی تأثیرات و چگونگی استفاده مطلوب و آموزشی از این امکان بوده است. در ایران نیز در سالهای اخیر این ادبیات مورد توجه قرار گرفته است. البته هنوز جزو فقیرترین حوزه های علمی از نظر عمق نظری و تولید محتوا محسوب می شود.

با این مقدمه ، پایگاه پژوهشی تحلیلی راهبردی در این پرونده  به معرفی این حوزه جدید مطالعاتی می پردازد. همچنین تلاش کرده ایم تا نگاهی اجمالی به حوزه سیاست گذاری سرگرم آموزی داشته باشیم و به نکات مفیدی در این حوزه برسیم.

داده نما
درآمدی بر سرگرم آموزی

sargarm-amoozi-dadenama

داده نمای درآمدی بر سرگرم آموزی تلاشی برای ارائه یک دسته بندی کلی از فضای این حوزه مطالعاتی جدید است. در این داده نما به تعاریف، قالب ها، تأثیرات، مسائل، آسیب ها و فرصت ها پرداخته شده است.

.

.

کلیپ
نگاهی کوتاه به مفهوم سرگرم آموزی

clip-sargarm-amoozi

کلیپ نگاهی کوتاه به مفهوم سرگرم آموزی مروری بر این مفهوم نو است. این کلیپ در روایتی کوتاه به بررسی تعریف، انواع و آسیب ها و فرصت های این حوزه پرداخته است .

.

مصاحبه با دکتر سیر بشیر حسینی
قرآن سرگرم آموزی است

seyed-bashir


من صد در صد معتقدم که قرآن سرگرم آموزی است. داستان فصاحت در قرآن با توجه به این همه تکرار، این همه تاکید و این همه مدل و بعد در سیره ی معصومین علیهم السلام بدون علت نیست.


مصاحبه با آقای کمیل سوهانی
سرگرم آموزی نیازمند نیروی انسانی خلاق

sohani-komeil


وقتی سرگرم آموزی به‌عنوان یک راهبرد بخواهد مورداستفاده یک سازمان رسانه‌ای قرار گیرد باید از جنبه‌های مختلف مدیریتی شرایط به‌کارگیری این راهبرد در نظر گرفته شود. ساخت برنامه‌های سرگرم آموزی پیش از هر چیز نیازمند نیروهای انسانی خلاق و آگاه به این موضوع می‌باشد.


خلاصه راهبردی کتاب
دین، رسانه و کودک

din,koodak-va-resaneh

این  پژوهش در حوزه کلی کودک، دین و رسانه و با تأکید بر برنامه‌سازی دینی برای کودکان در رادیو و تلویزیون‌های اسلامی با هدف آموزش معارف دینی به این گروه سنی تهیه و تدوین شده است. این اثر در هفت فصل با موضوعات مرتبط  تبیین شده است .

.

 

خلاصه راهبردی مقاله
الگوی مطلوب سرگرمی در یک رسانه دینی

sargarmi-maghale

برای بررسی مفهوم سرگرم آموزی با مفاهیم پیشینی همچون سرگرمی مواجهیم. در نگاه سیاست گذارانه تعریف حدود سرگرمی متناسب با اصول دینی از مسائل مهم این حوزه محسوب می شود.

 

.

خلاصه راهبردی مقاله
رسانه های جمعی و تولیدات دینی برای کودکان

sargarmi-maghale02


با رشد چشمگیر تولید برنامه‌ها و مطالب دینی برای کودکان در رسانه‌های جمعی در سال‌های اخیر، کودکان در سپهر بیکران اطلاعات و ارتباطات و در معرض پیام‌های بی‌شمار رسانه‌ای قرار گرفته‌اند.

.

ترجمه و خلاصه مقاله:
سرگرم آموزی در تغییرات اجتماعی

social-chang


این مقاله به بررسی یک برنامه سرگرم آموزی در هند می پردازد. در این برنامه که با مخاطب کشاورزان هندی طراحی شده است محقق تلاش کرده است چگونگی تأثیر این برنامه بر دیالوگ های مخاطبان را تحلیل کند

.

یادداشت های پرونده:

 

جذابیت در تبلیغ دینی
sargarm-yad001

تجربه سرگرم آموزی | لذت یک بازی آموزنده
sargarm-amoozi-005

یک پله عقب تر از نیاز
نگاهی به سیاست گذاری در حوزه بازی های رایانه ای
sargarm-amoozi-006

بنگاه های جدید آموزشی
نگاهی به توجه سودجویان عرصه آموزش به سرگرم آموزی
bongah

طراحی شخصیت گام اول سرگرم آموزی
puzzle

 

از طریق این مطلب  و همچنین صفحه ویژه پرونده درآمدی بر سرگرم آموزی می توانید در جریان انتشار این پرونده قرار بگیرید.

sargaram-amoozi-instagram

تحلیل هافینگتن پست از پیاده روی اربعین

متن زیر که توسط تحلیل گر سایت هافینگتن پست نوشته شده است به معقوله ی پیاده روی اربعین از دیدگاه حرکت عظیم جهان تشییع پرداخته است و این واقعه را رخدادی در کشور عراق بیان کرده است . در حالیکه نقش تمامی شیعیان جهان علی الخصوص ایرانیان و شیعیان ایران در این حرکت سیاسی و فرهنگی عظیم بر کسی پوشیده نیست.

 این واقعه حج مسلمانان و یا کومبه میلای (یک فستیوال هندی) نیست. واقعه ای است که به نام اربعین شناخته می‌شود. این واقعه بزرگ‌ترین گردهمایی جهان است و با این وجود،احتمالاً شما تا کنون چیزی در مورد آن نشنیده‌اید. نه تنها شرکت کنندگان در این مراسم بیش از تعداد شرکت کنندگان در مراسم حج مکه است (با نسبت 5 برابر) حتی از کومبه میلای که هر سه سال یک بار برگزار می‌شود هم گسترده تر است. خلاصه اینکه، اربعین هر تجمع دیگری را در نظر کوچک می‌کند و در سال گذشته جمعیت آن به مرز 20 میلیون شرکت کننده رسید. این رقم حدود 60% کل جمعیت عراق است.

ورای همه ی  این‌ها، اربعین رخدادی منحصر به فرد است، چرا که علیرغم همه ی  هرج و مرج ها و شرایط خطرناک عراق اتفاق میافتد. داعش به شیعیان به چشم دشمن قسم خورده نگاه می‌کند، و به همین دلیل هیچ چیز بدتر از دیدن تجمع عظیم زائران شیعه، برای نشان دادن ایمانشان،گروه‌های تروریستی را خشمگین نمی‌کند.

 حضور مسیحیان و زرتشتیان در پیاده روی اربعین

اربعین یک ویژگی عجیب دیگر نیز دارد. در حالی که این واقعه صرفاً در ارتباط با امور معنوی شیعیان است،سنی‌ها، حتی مسیحی‌ها،ایزدی‌ها،زرتشتی‌ها و صائبین در هردو فعالیت زیارت و خدمت به سایر زائرین و نیازمندان شرکت می‌کنند. این یک ویژگی منحصر به فرد است که به یک رخداد مذهبی داده شده است و تنها می‌تواند یک معنی داشته باشد: مردم فارغ از رنگ پوست و عقیده‌شان، حسین را به عنوان یک نماد جهانی و بدون مرز آزادی و شفقت می‌شناسند.

علت اینکه شما هرگز در مورد این اتفاق چیزی نشنیده‌اید احتمالاً به این حقیقت مربوط است که مطبوعات بیشتر نگران جنبه‌های منفی و جنایت آمیز و شایعات مهیج هستند تا جنبه‌های مثبت و الهام بخش. به خصوص زمانی که پای اسلام به میان می‌آید.

 اگر تنها صدها نفر از معترضان در لندن به خیابان‌ها بیایند و شعار بدهند و یا در هنگ کنگ راهپیمایی‌هایی اتفاق بیافتد و یا در روسیه مردم تظاهرات ضد پوتین انجام دهند، میگوییم سطح بالایی از دموکراسی در این کشورها وجود دارد و به سرعت در رسانه‌ها منعکس می‌شود، اما یک گردهمایی 20 میلیونی با وجود وحشت و سرو صدای عراق، حتی موفق نمی‌شد به زیرنویس اخبار راه پیدا کند. علیرغم این که این رخداد دارای تمام عناصر حیاتی و ویژگی‌های چشم نواز: ارقام بزرگ و گیج کننده، اهمیت سیاسی، پیام انقلابی، پیشینه تاریخی  و اصل وجود است، یک تحریم غیر رسمی رسانه ای به این رویداد بسیار بزرگ تحمیل شده است. اما زمانی که چنین داستانی نقل می‌شود، آن هم با وجود تبر تحریریه رسانه‌های بزرگ، موجی از شکه شدن‌ها و افکار عمیق را در مردم ایجاد می‌کند.

 نامی که او هرگز نشنیده بود: حسین

در میان تعداد بی‌شمار افرادی که از این واقعه الهام گرفته‌اند، یک مرد جوان استرالیایی وجود دارد که من سال‌ها پیش او را ملاقات کردم، او به دین اسلام گرویده بود. بدیهی است که هیچ کس تصمیم به ایجاد چنین تغییر بزرگی در زندگی‌اش را به راحتی نمی‌گیرد. او در پاسخ به پرسش‌های من گفت که تمام این داستان برای او از سال 2003 شروع شد. یک روز عصر، زمانی که اخبار نگاه می‌کرد، توسط یک صحنه که نشان می‌داد میلیون‌ها نفر در حال رفتن به سمت یک شهر مذهبی به نام کربلا هستند، جذب شد.آن‌ها شعار نام یک مرد را می‌دادند، نامی که او هرگز نشنیده بود: حسین.

 برای اولین بار بعد از چند دهه، اعمال دینی که قبلاً در عراق سرکوب می‌شد در حال انجام شدن بود و جهان نگاه اجمالی به آن انداخته بود.

 این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست؟

با سرنگونی رژیم بعثی عراق، مشاهده گران غربی مشتاق بودند که ببینند مردم عراق چگونه در این آزادی از بند آزار و شکنجه دیکتاتوری رفتار خواهند کرد."جمهوری ترس"از هم پاشیده بود و شیشه ی عمر دیو شکسته بود."کربلا کجاست و چرا این همه انسان حاضرند برای رفتن به آنجا سر بدهند و صف کشیده‌اند؟"  "این حسین کیست که همه از او بی چون و چرا اطاعت می‌کنند و برای سوگواری مرگش بعد از 14 قرن چنین صف کشیده‌اند؟"

 

آنچه در آن خبر 60 ثانیه ای گزارش شد او را به شدت تکان داد، چرا که این صحنه‌ها شبیه هیچ کدام از تصورات او نبودند. یک حرارت و اتصال که همه ی زائران را به براده‌های آهن تبدیل کرده و همگی را با هم می‌کشد و به آنچه که تنها می‌توان نام آن را مغناطیس غیر قابل مقاومت حسین نامید نزدیک تر می‌کند. او می‌گوید "اگر می‌خواهید یک دین زنده که تنفس می‌کند را ببینید، به کربلا بروید"

 چگونه یک مرد که در 1396 سال قبل کشته شده است،می‌تواند این چنین زنده باشد و امروز حضور قابل لمسی را به نمایش بگذارد که باعث شود میلیون‌ها نفر برای او تجمع کنند و برای مشکل او چنان ناراحت باشند که گویی مشکل خودشان بوده است. چگونه است که این مردم با هم دچار مشکل و نزاع نمی‌شوند، علتی جز این که آن‌ها همگی یک علاقه مشترک دارند وجود ندارد. از طرف دیگر اگر شما احساس کرده باشید که کسی خود را برای مبارزه برای حق آزادی شما درگیر کرده است، حقی که با شما عادلانه برخورد شود، حق شما برای یک زندگی با کرامت، شما با او همدردی خواهید کرد چرا که او برای عقاید شما به مبارزه برخواسته است.

 تراژدی نهایی

حسین، نوه ی  محمد اکرم، در میان مسلمانان به عنوان "شاه شهدا" پذیرفته شده است. او در کربلا در روزی به نام عاشورا در روز دهم ماه اسلامی محرم کشته شد. چرا که از دست دادن و وفاداری با خلیفه ی فاسد و ستمگر، یزید، خود داری کرده بود. او و خانواده و همراهانش توسط یک ارتش 30 هزار نفری در میانه ی صحرا محاصره شدند. از آب و غذا محروم شده و به خوفناک‌ترین شیوه سر زده شدند. از آن روز تا امروز داستان او هزاران بار نقل شده است. به نقل از تاریخدان انگلیسی، ادوارد گیسون "با وجود وقوع این اتفاق در مکان و آب و هوایی بسیار متفاوت،صحنه‌های تراژدی حسین همدلی سردترین قلب‌ها را نیز برمی انگیزد"از آن زمان تا کنون مسلمانان شیعه برای مرگ حسین در روز خاص عاشورا و چهل روز بعد از آن در روز اربعین سوگواری کرده‌اند. یک دوره ی چهل روزه که طول دوره ی عزاداری در سنت اسلام است. امسال اربعین در روز جمعه 12 دسامبر اتفاق خواهد افتاد.

 سفر طولانی

من به کربلا سفر کردم تا خودم متوجه شوم که چرا این شهر این چنین مستی آور است. آنچه من شاهدش بودم به من اثبات کرد که حتی بزرگ‌ترین دوربین‌ها هم برای به تصویر کشیدن روح این گردهمایی بزرگ و صلح آمیز کوچک است. سیلی از مردان، زنان، کودکان و بیش از همه زنان سیاه پوش از افق تا افق را پر می‌کنند. جمعیت آن‌قدر زیاد است که صدها مایل مسافت را مسدود می‌کند.

 

فاصله ی 425 مایل بین اولین شهر مرزی عراق تا کربلا مسافرتی طولانی با ماشین است و باید به طور غیر قابل تصوری سخت باشد وقتی قرار است این مسیر با پای پیاده طی شود. طی این مسیر برای زائران دوهفته کامل طول می‌کشد. افرادی از تمام گروه‌های سنی خستگی راه رفتن در زیر آفتاب سوزان در طی روز و سرمای استخوان سوز در شب را متحمل می‌شوند.آن‌ها حتی بدون اساسی‌ترین تجهیزات سفر و یا کمپینگ از مسیر زمین‌های ناهموار و تالاب‌های خطرناک سفر می‌کنند.آن‌ها در کنار عشق سوزان و بزرگشان به حسین، چیز زیاد دیگری با خود حمل نمی‌کنند.پرچم‌ها و پارچه نوشته‌ها، هفدفشان را به خود آن‌ها و کل جهانیان یاد آوری می‌کند.

 آه ای جان، تو بعد از حسین بی ارزشی

"مرگ و زندگی هردو نزد من یکی است، پس بگذار من را مجنون بخوانند"

 این پیام بخشی از دکلمه عباس، برادر ناتنی و سرلشکر مورد اعتماد حسین است، که او نیز در کربلا در حالی که سعی می‌کرد برای برادر و خواهر زاده‌های تشنه‌اش آب ببرد کشته شد.

 با این وضعیت خراب امنیت عراق که باعث می‌شود عراق در تیتر خبرهای جهان باشد، هیچ کس شک ندارد که این واقعه از هر لحاظ واقعی و قابل لمس است.

 ناهار، شام و صبحانه مجانی

یک بخش از این مراسم سوگواری که هر مشاهده کننده ای را بهت زده می‌کند دیدن این صحنه است که هزاران چادر که آشپزخانه موقت هستند توسط روستاییان که در منطق اطراف زندگی می‌کنند، در کناره ی مسیر زائران برپا شده است. این چادرها که موکب نام دارد مکان‌هایی هستند که آنچه زائران نیاز دارند را در اختیار آن‌ها می‌گذارند. از غذای تازه و جایی برای استراحت گرفته تا مکالمات بین المللی رایگان برای زائران (که با وجود این وضعیت ناامن در عراق به خانواده‌های خود اطلاع دهند که سلامت اند) پوشک بچه و تا هر رفتار مهربانانه ای، آن هم، همه و همه رایگان. در واقع زائرین نیازی به حمل کردن هیچ چیز جز لباس‌هایشان در این سفر 400 مایلی ندارند. حیرت بیشتر در نوع دعوت از زائرین برای غذا و نوشیدنی است. گردانندگان موکب ها، جلوی زائرین را می‌گیرند، با آن‌ها راه میرند و از آن‌ها خواهش می‌کنند که دعوت آن‌ها را بپذیرند که اغلب شامل یک مجموعه کامل از خدمات مناسب برای پادشاهان است: در ابتدا پاهای شما ماساژداده می‌شود، سپس غذای گرم و خوشمزه تعارف می‌کنند و بعد از آن از شما دعوت می‌شود که استراحت کنید، در حالی که لباس‌های شما شسته و اتو زده می‌شود و بعد از بیداری به شما بازگردانده می‌شود و البته همه ی این کارها رایگان و با مهربانی صورت می‌گیرد.

 

برای به دست آوردن بینش بهتر، این را در نظر بگیرید: پس از رخ دادن زلزله هائیتی و با همدردی و حمایت جهانی، اتحادیه جهانی غذا در بهترین حالت توانست به 500 هزار نفر غذا رسانی کند. ارتش ایالات متحده عملیات متحدی را به راه انداخت و منابع گوناگونی از آژانس‌های فدرال را به خدمت گرفت و در نهایت اعلام کرد که در طی گذشت 5 ماه ازین فاجعه انسانی 4.9 میلیون غذا به دست زلزله زدگان رسیده است حالا این را مقایسه کنید با بیش از 50 میلیون وعده غذایی در هر روز در اربعین، که برابر است با 700 میلیون وعده غذایی برای زائران در طی این مدت از زمان، که تماماً نه به وسیله ی ایالات متحده و خیریه‌های جهانی بلکه به وسیله ی کارگران فقیر و کشاورزانی که در طی سال کار می‌کنند تا بتوانند رضایت زائرین را جلب کنند فراهم می‌شود. همه چیز که شامل امنیت هم می‌شود توسط مبارزان داوطلب فراهم می‌گردد که با یک چشم مواظب داعش هستند و با چشم دیگر زائران را در طی این مسیر راهنمایی می‌کنند. یکی از گردانندگان موکب ها می‌گوید"برای آن که ببینید اسلام چه چیزی را آموزش می‌دهد، به آنچه که چند صد تروریست وحشی انجام می‌دهند توجه نکنید بلکه به فداکاری خاضعانه ای که میلیون‌ها زائر عرب به نمایش می‌گذارند توجه کنید"

 در واقع نام شیعیان باید در چند زمینه در کتاب ثبت رکوردهای جهانی گینس ذکر شود:بزرگ‌ترین گردهمایی سالانه،طولانی‌ترین میز غذاخوری مستمر، بالاترین میزان غذای رایگان به مردم، بیشترین و بالاترین میزان افراد داوطلب برای خدمت در یک واقعه منحصر که تمام آن‌ها تحت خطر قریب‌الوقوع بمب گذاری‌های انتحاری اتفاق میافتد.

 صمیمیت بی نظیر

تنها نگاه به انبوه جمعیت، نفس شمارا بند می‌آورد و آنچه که به این نمایش عظیم اضافه می‌شود این است که هرچه شرایط امنیتی بدتر می‌شود افراد بیشتری انگیزه پیدا می‌کنند که تروریست‌ها را به چالش بکشند و به آن‌ها ثابت کنند که نمی‌تواند سد راه زائرین شوند. بنابراین، این مراسم سوگواری تنها یک مراسم مذهبی نیست، بلکه نشانه ی پر رنگی از مقاومت است.ویدیوهایی که به صورت آنلاین فرستاده شده است نشان می‌دهد که چگونه یک فرد بمب گذار در یک عملیات انتحاری خودش را به وسط جمعیت می‌رساند و منفجر می‌کند تا جمعیت زیادی را از بین ببرد، اما جمعیت شعار سر می‌دهند که:

 حتی اگر دست و پایمان قطع شود خود را به سرزمین مقدس خواهیم رساند

انفجارهای وحشتناکی که در طی سال اتفاق میافتد به طور غالب زائران شیعه را هدف قرار می‌دهد و جان‌های بی‌شماری را می‌گیرد که نشان دهنده خطراتی است که شیعیان مقیم عراق با آن مواجه‌اند و بیانگر نا امنی است که در کل کشور شیوع می‌کند. با این وجود به نظر نمی‌رسد که خطر مرگ بتواند جلوی مردم را بگیرد. جوان و پیر، عراقی و غیر عراقی، این سفر خطرناک را به جان می‌خرند تا به شهر مقدس برسند.

 

برای یک مشاهده گر آسان نیست که متوجه شود چه چیزی زائران را این چنین به سمت خود می‌کشد. شما زنانی را می‌بینید که بچه‌هایشان را در آغوش گرفته‌اند، پیرمردهایی که در صندلی چرخ دار هستند، افرادی که عصا به دست دارند و حتی افراد نابینایی که با کمک عصای سفید می‌توانند مسیر خود را پیدا کنند. من پدری را دیدم که از بصره کل مسیر را با پسر معلولش پیاده آمده بود. پسرک 12 ساله مبتلا به فلج مغزی بود و نمی‌توانست بدون کمک راه برود، بنابراین پدر در مسیر طولانی از سفر کف پای پسر را روی پای خودش قرار می‌داد و زیر بازوانش را می‌گرفت تا باهم قدم بردارند. این اتفاق مانند داستان فیلم‌های است که برنده اسکار می‌شوند. اما به نظر می‌رسد که هالیوود به قهرمانان افسانه ای بیشتر توجه می‌کند تا قهرمانان زندگی واقعی،آن‌هایی که دلاور و سر سپرده‌اند.

 گنبد طلایی حسین

زائران حرم مطهر حسین و برادرش عباس تنها با احساسی در دلشان به سمت آن‌ها نمی‌روند. این زائرین برای مرگ سختی که آن‌ها داشته‌اند گریه می‌کنند و در پی این کار تعهد خود به آرمان‌های حسین را محکم تر می‌کنند. اولین کاری که زائرین بعد از رسیدن به حرم حسین می‌کنند این است که زیارت نامه را با صدای بلند و موزون می‌خوانند. یک نوشته ی مقدس که خلاصه ای از وضعیت و شرح حال حسین است. در آن متن آن‌ها این گونه آغاز می‌کنند که حسین را وارث آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی می‌خوانند. مفاهیم بسیار عمیقی در نگارش این متن وجود دارد. این مطلب نشان می‌دهد که پیام حسین درباره ی: حقیقت، عدالت وعشق برای مظلومیت به عنوان جزو جدایی ناپذیر از خواسته ی تمام پیامبران الهی بوده است. رفتن مردم به کربلا به این علت نیست که از دیدن صحنه شگفت زده شوند-سرسبزی و نخل‌های پرپشت خرما و یا برای تحسین زیبایی ظاهری مسلمانان  و یا برای خرید و سرگرمی و نه برای دیدن مکان‌های تاریخی و باستانی-آنها می‌روند تا گریه کنند. تا عزاداری کنند و رایحه بهشتی حسین را از نزدیک استشمام کنند.

 آن‌ها در حالی که برای بزرگ‌ترین فداکاری و جان نساری که تاکنون دیده شده است اشک می‌ریزند و حسرت می‌خورند و وارد حرم مطهر می‌شوند. و این چنین است که هریک از آن‌ها با مردی که هرگز او را ندیده‌اند رابطه ای شخصی برقرار می کنند، با او صحبت می‌کنند و نامش را صدا می‌زنند.آن‌ها به مقبره‌اش چنگ می‌زنند و زمینی را که به ضریح منتهی می‌شود می‌بوسند.آن‌ها به نحوی در و دیوارها را لمس می‌کنند که گویی در حال لمس کردن صورت یک دوست قدیمی و عزیز هستند. این یک چشم انداز زیبا از یک حماسه است. برای فهمیدن آنچه که این مردم را برمی انگیزد باید درکی از شخصیت و جایگاه امام حسین و رابطه روحی کسانی که آمده‌اند تا او را بشناسند  و با دریافت افسانه ی زندگی او ببالند داشت.

اگر دنیا حسین، پیامش و جان نساری اش را شناخته بود، همه می‌توانستند ریشه‌های باستانی داعش را پیدا کنند و بفهمند که عقیده ی این گروه برای مرگ و نابودی از کجا سرچشمه می‌گیرد.قرن‌ها پیش بود که در کربلا بشریت شاهد بنیان گذاری وحشیگری و جنایت که در قتل حسین خلاصه شد، بود. این اتفاق مواجهه ظلمت مطلق با نور درخشان بود. مقابله ی فساد با فضیلت. ازین روست که روح حسین تا به امروز زنده مانده است و حضورش با تمام جنبه‌های زندگی این افراد گره خورده. داستان او مبارزه ی قهرمانانه برای زندگی بهتر را تشویق و تحسین می‌کند و هیچ تحریم رسانه ای نمی‌تواند نور او را خاموش کند.

 "حسین کیست؟"، سوالی با این عمق که می‌تواند باعث شود افراد دین خود را تغییر دهند تنها زمانی می‌تواند پاسخ داده شود که شما با پای پیاده به حرم حسین رفته باشید.

* منبع: فرهنگ نیوز

فیلم/مداحی ضداستکباری میثم مطیعی در عراق

فیلم/مداحی ضداستکباری میثم مطیعی در عراق

با استقبال بی نظیر زائرین کربلای معلا از پیاده روی اربعین حسینی، مراسم سخنرانی و عزاداری درموکب امام رضا(ع) و با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین پناهیان و مداحی حاج میثم مطیعی برگزار شد.

پنهان‌سازی قیام مصلح الهی در بازی‌های رایانه‌ای

خبرگزاری تسنیم: سازندگان بازی‌های رایانه‌ای در طراحی داستان‌ها و عناصر مختلف این بازی‌ها، از بن‌مایه‌های خیالی و واقعی بهره می‌برند، آنها با قرار دادن این بن‌مایه‌ها به عنوان پس زمینه، سعی می‌کنند تا روایتی مجذوب‌کننده را در اختیار کاربران قرار دهند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از مرکز بازی و پویانمایی سراج، یکی از موضوعاتی که در بازی‌های رایانه‌ای به طور مکرر به آن پرداخته شده، مبحث آخرالزمان(Apocalypse) و اتفاقاتی است که پس از این واقعه رقم می‌خورند. مبحث آخرالزمان به خاطر رازگونه بودن و اینکه واقعه‌ای ناشناخته برای انسان‌ها به شمار می‌رود، موضوعی سرگرم‌کننده به شمار می رود. بازیکنان می‌توانند در بازی‌هایی که آخرالزمان و وقایع آن را به تصویر می‌کشند، با دنیایی روبرو شوند که کاملا ناشناخته و با تجربه‌های روزمره زندگی آنها متفاوت است، به همین خاطر این نوع بازی‌ها از جذابیت بالایی برخوردار است.

آخرالزمان در بازی‌ها معمولا در قالب جنگ‌های هسته‌ای و یا شیوع ویروس‌های کشنده در سطح جهانی به تصویر کشیده می‌شود که در آنها تعداد زیادی از انسان‌ها از بین رفته‌اند و فقط بخش کمی از جمعیت انسان‌ها، باقی مانده‌اند و همین بخش اندک، سوژه داستانی این چنین بازی‌هایی می‌شوند و تلاش ایشان برای زنده ماندن، موضوع روایت داستان قرار می‌گیرد و برای مشکلاتشان راه حلی بیابند که در واقع می‌توان گفت در بازی‌ها بیش از مبحث «آخرالزمان»، به «پسا آخرالزمان(Post Apocalypse)» پرداخته می‌شود.

در این بازی‌ها معمولا دنیای پس از اتفاق بزرگ در آخر الزمان به نمایش در می‌آید و بازیکنان در نقش قهرمانی سعی دارند خودشان و اطرافیانشان را از مرگ حتمی نجات دهند. در این بازی‌ها، آخرالزمان معمولا اتفاقی است که توسط خود بشر به وقوع پیوسته است و نیروهای فرابشری در اتفاق افتادنشان نقشی نداشته‌اند. همینطور مفهوم خداوند در این بازی‌ها به طور کامل غایب است و دیدگاه دینی به آخرالزمان در این بازی‌ها مطرح نمی‌شود و در واقع انسان‌ها هستند و انسان‌ها؛ که همین عدم استفاده از دیدگاه مذهب به آخرالزمان موجب شکل‌گیری فضایی شبیه به «راز بقا» در این بازی‌ها شده است.

نسان‌ها خودشان آخرالزمان را به وجود آورده‌اند و حالا در زندگی پس از آخرالزمان باز هم خودشان باید به دنبال راه حلی برای زنده ماندن و ساختن زندگی جدید باشند. در واقع در این بازی‌ها اعتقادی به دنیای ماورا وجود ندارد و همه چیز در دستان خود انسان‌ها است که زندگی و یا مرگشان را رقم بزنند. اگرچه در تعداد اندکی از بازی‌ها، به وجود نیروهای فرابشری در شکل‌گیری آخرالزمان پرداخته می‌شود اما در این بازی‌ها نیز نقش مردان خدا در این اتفاقات و دنیای پس از آن نادیده گرفته می‌شود و در واقع، در این نوع بازی‌ها، آخرالزمان متاثر از جنگ قدرت در عرش کبریایی به وجود آمده است، فرشتگان، به دنبال دستیابی به قدرت بیشتر آخرالزمان را به وجود آورده‌اند.

به عنوان نمونه در این زمینه می‌توان به بازی «دارکسایدرز(Darksiders)» اشاره کرد که به داستان چهار سوار آخرالزمان (برگرفته شده از مکاشفه یوحنا(The Book of Revelation) می‌پردازد. در این بازی که بازیکنان در نقش یکی از چهار سوار به بازی می‌پردازند، دنیا به خاطر خیانت یکی از فرشتگان اعظم به نابودی کشیده شده است و نسل انسان‌ها به خاطر مبارزه میان فرشتگان و شیاطین از بین رفته اند. بازیکنان در نقش این سوار در دنیای پسا آخرالزمان به بازی می پردازند و سعی دارند تا عاملان اصلی این واقعه را پیدا کنند.

آخرالزمان در این بازی به معنای زنده ماندن موجودات قوی‌تر و از بین رفتن ضعیف‌ترها معرفی می‌شود، به این صورت که انسان‌ها به خاطر ضعفشان به طور کامل از بین می‌روند و دنیا به دست شیاطین و فرشتگان می‌افتد. در این بازی خداوند غایب است و مرگ به معنای نابودی مطلق تعریف می‌شود.

بازی دیگری که به دنیای پسا آخرالزمان می‌پردازد، سری بازی «فال اوت(Fallout)» است. در این بازی دنیا به خاطر جنگ‌های هسته‌ای از بین رفته و انسان‌ها برای ادامه حیات مجبور شده اند، تا به پناهگاه‌های زیر زمینی پناه ببرند. بر اثر تشعشات هسته‌ای بسیاری از موجودات روی زمین به موجوداتی عجیب الخلقه تبدیل شده‌اند. برخی انسان‌ها هم بر اثر این تشعشعات به زامبی‌های متحرک تبدیل شده‌اند که دیگر چهره انسانی ندارند و پوست صورتشان به طور کامل از بین رفته است. جنگ‌های هسته‌ای باعث شده که بیشتر انسان‌ها از بین بروند و فقط تعداد کمی باقی بمانند که حالا برای زنده ماندن به مبارزه با هم می‌پردازند.

دیدگاه مذهبی در این بازی نیز غایب است؛ انسان‌ها باز هم باید خودشان سرنوشتشان را رقم بزنند و آخرالزمان فقط به معنای تغییر روند زندگی انسان‌ها مطرح می‌شود، به این شکل که دیگر جوامع به شکل قدیم وجود ندارد و انسان‌ها در کنار دیگر موجودات تغییر شکل یافته به زندگی می‌پردازند.

بازی دیگری که آن‌ هم به دنیای پس از اتفاق بزرگ آخرالزمان می‌پردازد، بازی «مترو(Metro)» است. در این بازی نیز، دوباره جنگ‌های هسته‌ای عامل از بین رفتن دنیا، معرفی می‌شود و انسان‌ها برای گذران زندگی مجبور شده‌اند به داخل متروها پناه ببرند. موجودات تغییر شکل یافته در سطح زمین به شکار می‌پردازند و انسان‌ها در محاق نابودی قرار گرفته‌اند و تنها راه رسیدن به رستگاری و زنده ماندن برای آنها ارتباط برقرار کردن با موجوداتی عجیب الخلقه با نام «دارک وان(Dark One)» است.

این موجودات، زمانی انسان بوده‌اند اما بر اثر تشعشعات هسته‌ای به موجوداتی عجیب تبدیل شده‌اند که دارای قدرت‌های ذهنی هستند و می‌توانند اشیا و موجودات دیگر را به کمک این نیروی ذهنی کنترل کنند. در ابتدا انسان‌ها به خاطر نداشتن اطلاعات کافی آنها را دشمنان خود می‌پنداشتند اما پس از برقراری رابطه با آنها متوجه نیت اصلی آنها می‌شوند و به کمک آنها سعی می‌کنند تا دنیایی تازه به وجود آورند، در این بازی نیز مفهوم خداوند غایب است و تمام اتفاقات، توسط خود انسان‌ها رقم می‌خورد.

بازی بعدی که قرار است در اواخر سال 2014 به بازارها عرضه شود و به روایت دنیای پسا آخرالزمان می پردازد، بازی «دیویژن(Division)» است. در این بازی، دنیا به خاطر آلوده شدن به ویروسی مرگبار در عرصه نابودی است و بسیاری از انسان‌ها یا مرده‌اند یا اینکه به موجوداتی خون‌خوار تبدیل شده‌اند و در این میان تعداد کمی از انسان‌ها باقی مانده‌اند که سعی دارند در این دنیای پسا آخرالزمانی زندگی کنند.

انسان‌ها در این بازی به دو گروه خوب و بد تقسیم می‌شوند که گروهی سعی دارند با جمع آوری کمک‌های اولیه و غذا به کمک دیگر بازماندگان بروند و ادامه زندگی را برای آنها ممکن سازند و گروه دیگر که از قاتلان و دزدها تشکیل شده‌اند سعی دارند تا تمام امکانات را برای خود بردارند و دیگران مورد آزار و اذیت قرار می‌دهند. در این بازی نیز خبری از مردان خدا نیست و انسان‌ها یا مرده‌اند و یا در منجلاب به وجود آمده پس از اتفاق آخرالزمان گرفتار شده‌اند.

همانطور که گفته شد در تمامی بازی‌هایی که دنیای پسا آخرالزمان را به تصویر می‌کشند، دیدگاهی مذهبی در این رخداد طرح نمی‌شود و  درگیری‌های شکل گرفته جنگ بین حق و باطل نیست و این انسان‌ها هستند که سعی دارند در قالب گروه‌های بازمانده به زندگی خود در دنیای پس از  اتفاق بزرگ آخرالزمان ادامه دهند. انسان‌ها با رفتارهای خودشان باعث به وجود آمدن آخرالزمان شده‌اند و حالا نسل‌های بعد باید در دنیایی ویران به زندگی ادامه دهند.

در واقع در این بازی‌ها آخرالزمان و وقایع پس از آن به معنای افول تمدن و افت کیفیت زندگی انسان‌ها است و قیام آخرالزمان و پس از آن تشکیل حکومت عدل جهانی در بازی‌ها حتی در یک مورد نیز وجود ندارد. در واقع این بازی‌ها سعی دارند بیان کنند که قیام مقدس، نبرد حزب الله و حزب الشیطان و تشکیل حکومت عدل الهی در سطح جهان، فقط داستان‌هایی هستند که برای سرگرمی بیان شده‌اند.

سرنوشت انسان‌ها در دستان خودشان است، این آنها هستند که تصمیم می‌‌گیرند که در آینده چگونه رفتار کنند. انسان‌ها با رفتار‌های خصمانه‌شان باعث نابودی دنیا می‌شوند و خودشان را دنیایی نابود شده قرار می‌دهند که زندگی کردن در آن امری تقریبا ناممکن است و در عین حال، در این بازی‌ها معمولا به توصیف قهرمانی از خودگذشته و دلسوخته پرداخته می‌شود که با کمک کردن به دیگر بازمانده‌ها زندگی مادی را برای آنها راحت‌تر می‌کند و یا اینکه حتی باعث می‌شود تا تمدن دوباره بازسازی شود و انسان‌ها در قالب دنیای جدید به زندگی ادامه دهند. نکته مهم این است که این قهرمان معمولا کشوری را نمایندگی می‌کند که ما ایرانی‌ها آن را با نام «شیطان بزرگ» می‌شناسیم.

نشریه انگلیسی ایندیپندنت پیرامون راهپیمایی میلیونی اربعین در شماره اخیر خود نوشت:یکی از بزرگترین و خطرناک ترین زیارت های مذهبی مسلمانان شیعه که جان خود را با سفر به عراق  در معرض تهدید قرار می دهند در حال برگزاری است.

مسلمانان در حال آمده شدن و رفتن به کربلا در 62 مایلی(160 کیلومتری) جنوب بغداد در روز 12 دسامبر (اربعین حسینی) هستند. که این شهر در گذشته بار ها با حملات تروریستی مواجه بوده است.

اربعین نشان از یک دوره عزا و سوگواری چهل روزه در بین مسلمانان شیعه ، برای به شهادت رسیدن امام حسین نوه حضرت محمد ، پیامبر مسلمانان جهاد است.

مسلمانان شیعه ، امام حسین را به عنوان امام سوم خود ارج می نهند و برای به شهادت رسیدن ایشان و یارانشان در مقابل با ظلم و ستم خلیفه وقت و بریده شدن سر ایشان توسط سپاه یزید به سوگواری می پردازند.

کربلا که حرم امام حسین در آن قرار دارد ، تنها در سال 2013 پذیرنده بیست میلیون زائر ازچهل کشور در  سرتاسر جهان بوده است.

یکی دیگر از بزرگترین تجمعات مذهبی  مربوط  به کومبه ملا در هند است که پیروان هندو آن را برگزار می کنند، این در حالی است که در سفر حج مسلمانان سالی در حدود دو میلیون نفر اتفاق می افتد.

در اربعین سال گذشته ، ده ها تن از شیعیان توسط گروه های تروریستی  مورد حمله انتحاری قرار گرفتند و جان باختند و صد ها نفر دیگر هم توسط راکت ها و تیر اندازی های  گروه های سلفی تکفیری در اربعین به شهادت رسیدند.

انفجار دو خودرو بمب گذاری شده در 16 دسامبر سال گذشته ، باعث کشته و زخمی شدن بیست و چهار نفر و همچنین سه روز بعد از این حمله تروریستی  در اقدامی دیگر با کشته شدن سی و شش نفر از مردم مواجه بودیم.

داعش که یک خلافت تندرو و افراطی تشکیل داده و با عنوان خلافت اسلامی ، مسلمانان شیعه را مرتد اعلام کرده و قتل و کشتن آن ها در عراق و سوریه مجاز می داند.

امنیت در اطراف کربلا برای جلوگیری از حملات تروریستی افزایش پیدا کرده است ، اما با این وجود برخی از مسلمانان با پیاده روی به سوی نجف که برخی از مناطق آن تحت کنترل داعش است خطر آفرین می باشد.

هافینگتون پست ، به نقل از سید مهدی آل مدرسی ، پژوهشگر حوزه الهیات چنین نقل می کند :

مردان و زنان و کودکانی که صدها صف به طول صدها مایل را شکل می دادند.برخی از زائران با راه افتادن  450 مایل از بصره به کربلا به مدت دو هفته در آن آفتاب سوزان و شب های سرد و با خطر گذشتن از پایگاه های تروریستی ، خود را برای عشق به اعتقاد مذهبی به کربلا رساندند.

به اعتقاد مدرسی ، اربیعن حسینی باید در کتاب ها ثبت رکورد گینس چند وجه ثبت شود.

به عنوان بزرگترین گردهمایی سالانه، طولانی و بزرگترین میز شام و نهار برای میزبانان و زائرین به صورت رایگان ، بزرگترین گروه داوطلبان برای خدمت به زائرین باید ثبت شود.

در تمامی این موارد ، عشق زائرانی که با خطر قریب الوقوع بمب گذاری و تیراندازی های تروریستی مواجه هستند، اما همچنان با ایمان و اعتقاد راسخ خود و به امامشان پایبند هستند.

 

*منبع: تهران پرس

سخنانی از اولین فرمانده بسیج شیراز بعد از جنگ، شهید حاج منصور خادم صادق

برای آنانی که می خواهند بسیجی باشند

مازمانی می توانیم در عملیات های آینده پیروز باشیم که واقعا عاشق باشیم. عاشق یعنی کسی که سر از تن نمی شناسد. ما زمانی می توانیم در عملیات های آینده موفق باشیم که اخلاص و خلوص داشته باشیم، چرا که خدا عمل خالص می خواهد. اگر می خواهیم خدا پشت ما باشد باید اعمال ما خالص باشد. اگر می خواهیم پیروز باشیم و بر این مادیات و این شیطان ها پیروز باشیم باید از عشق، عشق به الله، عشق به زهرا، عشق به مهدی، و عشق به حسین مدد بگیریم و کمک بگیریم.

کتاب آرزوی فرمانده، ص 190