خودمانی

خودمانی

دوستی افراطی- برگفته از وبلاگ مسطور

دوستی های افراطی- سخنرانی آیت الله مهدوی اصفهانی

بحث مورد نظر مورد ابتلا بسیاری از دوستان است و آن انسی است که گاهی ناخواسته بین دونفر چه از برادران و چه از خواهران ممکن است اتفاق بیفتد. متأسفانه بعضی هم ندانسته فکر می کنند که از نظر شرعی این اشکال نداره و بعضی ادعا می کنند که ما می گیم این خوبه. یک نمونه اینکه امروز جوانی آمده بود و گفت من تا به حال فکر می کردم این انس ها چیز خوبی است. لذا در فکر اینکه این را از خودم دور کنم نبودم، حال صحبت را شایسته است در سه بخش مطرح کنیم:

1- کیفیت به وجود آمدن این نوع محبّت ها و انس ها

2- ضررهایی که این انس دارد

3- کیفیت معالجه آن

 ریشه این محبت معمولاً آغازش از آن جا شروع می شود که یک ویژگی خاصی را که اسمش را کمال می گذاریم در شخصی، انسان می بیند و حساسیّت بر آن شخص از اینجا شروع می شود. در محیط های مذهبی شروع این محبّت از آن جا آغاز می شود که یک کمالی را در یک شخص می بیند مثلاً می بیند که نماز با توجهی می خواند یا رعایت بیش از حد گفتار و رفتار خود را دارد و از این قبیل کارها. شروع محبت در محیط های مذهبی از این چیزها آغاز می شود یعنی اگر آن شخص محبوب از نظر کمالات معنوی هیچ ویژگی خاصی نداشت مسلّماً مورد توجه واقع نمی شد. امور استثنایی که جلب توجه می کند در محیط های مذهبی، امور عرفانی و عبادی هستند. از اینجا وقتی توجه جلب شد به دنبالش حساسیت می آید یعنی شیطان وسوسه می کند که نگاه کن، ببین چه طوری نماز می خواند. این بار ببین چه طوری دعا می خونه. نگاه کن ببین اومده تو صف نماز جماعت و مسجد یا نه. همین طور شیطان وسوسه می کند که روی کار او دقت بیش از حد بکند. خود شخص متوجه نیست خیال می کند توجه بیش از حدی که به آن شخص دارد این خوب است. چون می گوید که می خواهم نگاهش کنم و عملم قوی تر کنم. می خواهم ازش چیز یاد بگیرم. در حالی که توجه ندارد که این کار از این جا دیگر نقشه شیطان است.و کم کم حساسیت او روی مسائل اعتباری زندگی آن شخص می رود و مثلاً توجه به لباس و اسم و وسیله نقلیه و... آن شخص می کند. این چیزها که دیگر امور معنوی نیست که. این ها که کمال آور نیست که. امّا شیطان زود می آید و ادامه آن توجه اولی را به عهده می گیرد. آن توجه اولی خوب بوده ولی ادامه اش بد. کم کم حساس شده روی یک چیزهایی که وقتی فکرش را می کند می بیند بی خود است و هیچ ارزشی ندارد. نشانه اینکه بفهمیم آن کار از شیطان است این است که همان کار خوبی که آن شخص دارد انجام می دهد را در یک عالم پیرمرد و عارف بیابید و روی آن حساس شوید. هر چه می خواهی حساس بشو موردی ندارد. شیطان در اینجا میدان و مجال ندارد. همین دعایی که این شخص محبوب شما دارد می خواند بهترش را فلان عالم دینی دارد می خواند چرا به او حساس نمی شوید؟؟؟ این حساسیت بیش از حد کار شیطان است. اگر کار عقلایی می بود عقل انسان می گوید که هر جا که معنویت بیشتر توجه من هم باید زیاد تر باشد. به امام خمینی خیلی ها علاقه دارند به رهبر انقلاب، الان همین طور، امّا آیا هیچ وقت هم شد که حساسیت روی کارشان ایجاد کنید. آیا شده تا حالا شیطان بگوید که نگاه کنید و بعد هم فکرتان مشغول شود می بینید که نه، این طور نیست. حساسیت روی علمای دینی هر چه بیشتر شود. خوب است چون هر چه بیشتر دقت کنید بیشتر چیز می فهمید.

    متاسفانه نوع جوان ها نمی دانند که این یک دام است، صید شیطان است.{ دقت فرمایید}

   ارتباط فکر با او زیاد می شود به گونه ای که بعضی آن قدر شدید می شود که اصلاً فکرش مجال پیدا نمی کند که به چیزی غیر از او فکر کند. سر درس نشسته به فکر رفیقشه؛ داره نماز می خونه عوض اینکه به فکر خدا باشه به فکر رفیقشه.

 

آسیب ها و ضررهای محتمل دوستی های افراطی

این محبّتی که خیال می کردم برای خداست حال مانع کمال من شد. یعنی در جلسه دعا نشستم دارم با خدا مناجات کنم اما فکر رفیقم هستم. می خواهم سفر زیارتی امام رضا بروم در فکر این هستم که چگونه از او یک هفته دور باشم و دوست دارم که او هم با من باشد تا او را ببینم.

   این محبّت مانع کمال من شد. من رفیقی را می خواستم تا مرا به جلو حرکت دهد امّا حال مانع من شد. این توجه غیر این است که انسان رفقای خود را در نماز شب دعا می کند این خوب است و مانع نیست. ممکن است دردی در جسمش احساس بکند و مدتی فکرش مشغول دردش باشد اما تا از فکر دردش منصرف شد می بیند که دوباره خاطر دوستش برایش زنده می شود. اصلاً آرامش و انس فکری اش او می شود. در دلش یک فرودگاه پیدا شده که مرتّب فکر در آن جا فرود می آید. عوض اینکه به امام زمانش نگاه کند و جلو رود به عرض خودش یعنی رفیقش نگاه می کند و متوقف می شود.

از جهت دیگر این ضرر آن قدر بزرگ است که به نظر ما از گناه هم ضررش بیشتر است. یعنی اگر همین شخص آلوده به یک گناه شده بود راحت تر می توانست معالجه نماید. این محبّت های این طوری به این زودی هم از دل کنده نمی شود. یعنی وقتی می خواهد درمان کند گاهی یک سال، گاهی دوسال رنجش روحی می برد. جوانی اش را به باد می دهد و شیطان هم همین را می خواهد. یک طوفان عجیبی بین نفس و عقل می شود. نفس کاملاً آمیخته در این محبت شده و عقل فهمیده که کلاه سرش رفته و می خواهد بیرون بیاد اما می بیند نمی تواند. آن جاست که می بیند این محبت ضررش از یک گناه بیشتر است چرا که گناه بیشتر است چرا که گناه را با یک توبه کنار می زند و جلو می رفت امّا این را می بیند نمی شود.

    بابی را علامه مجلسی در بحار الانوار راجع به نهی از مؤانسه با رفیق دارد. امام رضا می فرمایند، انس مهابت را از بین می برد. یکی از عواملی که عظمت و هیبت شخص را از بین می برد انس با شخص است. گاهی این انس ها ضرر به ازدواج هم زده است. دقت بفرمایید

راه های علاج دوستی افراطی

حال چه کنیم که اگر در چنین دام هایی افتادیم بیرون بیاییم، البته این قسمت یک معالجه عمومی است و لیکن اگر استثنائاً دچار محبّت و انس خاصی است باید خصوصی خدمت بزرگان برسد و درمان نماید. امًا آن چه به عنوان معالجه عمومی عرض می کنم چند چیز است:

یکی توجه به ضررهای قسمت دوم بحث است تا کسی نفهمد که دارد ضرر می کند. آن هم چه ضرر بزرگی! به فکر معالجه نمی افتد.

   دوم اینکه اگر قلب و دل انسان خالی از محبت خدا شد این محبت های مجازی مجال پیدا نمی کند که در دل انسان بیاید. لذا باید محبت به امام زمان و خدا را در دلمان بیشتر کنیم. بالاخره این دل یک عقربه ای دارد که این عقربه به طرف قبله و معبود دل است. اگر بتواند دل را متوجه کعبه حقیقی که امام زمان باشد بکند دیگر همه چیزها فانی در او می شود.

   این انسان آدم های دیگر  را به قدر محبتی که به امام زمان دارند دوستشان می دارد، رنگ خدا در دل او می آید و طعم و بوی امام زمان برای او خیلی مزه پیدا می کند. اگر محبت خدا کم باشد و فضای خالی در دل باشد متوجه محبت های مجازی می شود لذا سعی کنیم محبت محبوب حقیقی را در دلمان زیاد کنیم.

 سوم اینکه انسان باید ارتباط ظاهری را با او قطع کند. در کنار قطع رابطه ظاهری باید فکرش هم سعی کند که متوجه او نشود. چون شیطان نمی گذارد، وقتی انسان رابطه اش را قطع می کند همین طور مدام می آید تحریک می کند که دل را به یاد او اندازد و اگر فکر به یاد او باشد تازه بدتر می شود یعنی می شود دوری و دوستی. این هم راهش این است که اگر انسان به فکر او افتاد سریعاً و با خونسردی فکرش را منصرف کند و به یاد خدا اندازد و سریعاً استغفار نماید. منتها شیطان آن لحظه های اول نمی گذارد، روزهای اول که او ارتباط ظاهریش را قطع کرده مثلاً در مسجدی که او می رود نمی رود، فکر را به یاد او می اندازد. در این جا خیلی با خونسردی با آن فکرها برخورد کنیم. یعنی اگر فکر در روز 10 یا 100 بار به یاد او افتد با آرامش به یاد امام زمان منصرف می کنیم.

  ممکنه یک ماه اول یک هیجان روحی در او ایجاد شود یعنی مدام نفس و شیطان او را ترغیب می کنند و می خواهند به یاد او بیندازنش و از طرفی عقل می خواهد با آن مبارزه کند. در یک فشار روحی شدید قرار می گیرد اما پس از یکی دو ماه احساس می کندکه حساسیت مقداری کم شده است.این هم اشتباه است که انسان بگوید من ارتباطم را زیاد می کنم تا عادی شود. بلکه این بدتر است چرا که ارتباط، باعث مشغولیت فکری هم ایجاد می کند و اگر ارتباط زیاد شود باعث گناهان دیگری هم می شود که در اینجا دیگر مجال اشاره به آن را نداریم.

 

  • حسین غریب

نظرات  (۱)

После операции по удалению желчного пузыря на завтряшний день вечером прихватил приступ.Врачи думали что это от газов а вскоре выяснилось что образовалось ЀµÂµÃÂ¼ÃÂ°Ã‘‚ома.ТÐÂÃпеѳÂь они говорят то что надо лечить лекарствами что Вы посоветуйте доктор.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی